Recent Posts
جمعه، دی ۰۶، ۱۳۹۲
سهشنبه، آذر ۱۹، ۱۳۹۲
سهشنبه، آبان ۲۸، ۱۳۹۲
چهارشنبه، آبان ۲۲، ۱۳۹۲
سهشنبه، آبان ۱۴، ۱۳۹۲
دوشنبه، آبان ۰۶، ۱۳۹۲
چهارشنبه، مهر ۲۴، ۱۳۹۲
نکته های نه چندان ظریف
ارسال شده توسط
بادبان
دیشب تو توئیتر کارچاق کن های خارج نشین آخوندها این عکس محمد جواد ظریف را در کنار عکس دکتر محمد مصدق قرار داده بودند و او را به دکتر مصدق تشبیه می کردند البته بر هر عارف و عامی پوشیده نیست که دستگاه اندازی گیری و سنجش و قیاس اینها مدتهاست که زنگ زده ولی به پشت گرمی دکان دونبشی که گشوده اند غالباً بادسنجشان خوب کار میکند و برای کسب وجاهت در دنیای مجازی معرکه گیری میکنند و در دنیای حقیقی هم کارچاق کن روابط حکومت آخوندی با جامعه جهانی هستند و این روزها هم دل میدهند و هم قلوه میگیرند
باید به این قلم بمزدان و مشاطه گران حکومتی یاد آوری کرد که آن رهبر بزرگ مردم ایران هفتاد سال سابقه شرافت و تقوا و وطن پرستی و مبارزه با قلدوران و زورگویان داخلی و خارجی داشت کدام عملکرد این جانیان به مصدق می خورد؟ دکتر محمد مصدق سمت نخست وزیری و نمایندگی مجلس را بعنوان پست و مقام و کسب ثروت انتخاب نکرده بود بلکه برای اصل مشروطیت و برای آزادی و برابری و حق حاکمیت مردم انتخاب کرده بود ولی آقای ظریف چی ؟ او از فیض وجود جمهوری اسلامی و برای اصل ولایت فقیه و حاکمیت اختناق و همانطور که خود در مجلس گفت در تمام مراحل کاریش نظرات مقام معظم رهبری را عملیاتی کرده است.! کدام کاری در راستای تحقق حقوق مردم ستمدیده ما انجام داده است ؟
بر خاطر و عاطر پوشیده نیست که دکتر محمد مصدق دست استعمار را از سرمایه ها و منابع ملی کوتاه کرد و الگوی جنبش های استقلال طلبانه شد. ولی آقای ظریف و حکومت آخوندا نه تنها نفت و گاز و منابع ملی ایران را به تاراج بردند بلکه خرج تروریسم و حزب الله لبنان و حمس و کشتار مردم سوریه و عراق و جنایتکارانی مثل بشار اسد و نوری مالکی کردند و مردم ستمدیده ایران را تا توانستند فقیر کردند تا اورانیوم را غنی کنند !!
دکتر محمد مصدق با تمام وجود به ارکان دموکراسی پایبند بود. اگر چه بعضی از مطبوعات جیره خوار آن زمان دست از فحاشی و اهانت و تهدید بر نداشتند ولی آن شیر بزرگ شرق از اصول آزادی بیان کوتاه نیامد و تا آخر دوره 28 ماهه حکومت ملی او هیچگاه روزنامه ای را حتی به علت توهین هم نبست. در روز 12 اردیبهشت ماه 1330 دکتر مصدق در پیامی به رئیس شهربانی نوشت که در جراید ایران آنچه به شحص اینجانب منتشر می شود هر چه نوشته و هر که نوشته باشد به هیچ وجه نباید مورد اعتراض قرار گیرد .نشریات حزب توده مردم –بسوی آینده- نیستان وحجار- نشریات وابسته به دربار مانند جانسپاران میهن –نشریات فدائیان اسلام مانند نبرد ملت که صفحاتش پر از توهین و اهانت بود منتشر می شد و آن پیر احمد آباد اعتقاد و باور عمیق به اصل آزادی بیان داشت کدام رسانه در ایران میتواند صدای حق طلبانه مردم و آزادیخواهان و مخالفین را انعکاس دهد؟
موسوی و کروبی را نمیتوانند تحمل کنند چه برسد به مخالفین واقعی ! اینها حتی ماهواره و فیس بوک و توئیتر را هم برای مردم حرام کردند ! البته برای خود و مقاصدشان همیشه حلال میدانند ! دکتر مصدق احزاب را مدارس دموکراسی می دانست .باید از آقای ظریف پرسید کدام حزب و گروه سیاسی میتوانند در ایران فعالیت رسمی داشته باشند دکتر محمد مصدق برای استقلال و برابری و عدالت و آزادی و حقوق بشر تا پای جان رفت و روانه زندان و تبعید شد. کدام برابری در حاکمیت ولی امر مسلمین می شناسید؟ برابری حقوق زنان ؟ برابری حقوق اقلیتها یا برابری چپاول آقازاده ها ؟
کدام آزادی را در حاکمیت آخوندا میشناسید؟ آزادی بیان . آزادی احزاب و گروههای سیاسی.، آزادی پوشش ، آزادی انتخابات؟! حقوق بشر که مبنای دموکراسی است همیشه از جانب این آقایان نقص شده چندین بار سازمان ملل قطعنامه در باره نقض فاحش و مستمر حقوق بشر در ایران صادر کرده حسابش از دستم در رفته! و بالاخره صلاحیت دکتر مصدق را مردم ایران تائید کردند و صلاحیت آقای ظریف را آخوند روحانی و مقام مزخرف رهبری شرم کنید و بیهوده از نام و چهره دکتر محمد مصدق شما نوادگان آیت الله کاشانی استفاده نکنید
دوشنبه، مهر ۲۲، ۱۳۹۲
سانسور اثری از اریک جیل در مقر سازمان ملل متحد در ژنو، برای ادامهٔ سیاست کثیف مماشات با آخوندهای ایران!!
ارسال شده توسط
بادبان
واقعا این کار سازمان ملل و اتحادیه اروپا هم غم انگیز است و هم خنده انگیز! برای اینکه آب و گاوشان صدمه و لطمه نبیند همیشه ناظر ساکت و صامت حوادث می شوند! اینها دیگه هر خطی را زیر پا می گذارند و با هر عوامفریبی سازش می کنند و آزادی و حریت را به مسلخ می کشانند و با این حال ادعای آزادیخواهی دارند و دعوی آزادیخواهی و حریت طلبی اینها درست مثل وضوی بی بی تمیز خالدار است که با هیچ جنابتی نمی شکست!
پنجشنبه، مهر ۱۱، ۱۳۹۲
دوشنبه، مهر ۰۸، ۱۳۹۲
شنبه، شهریور ۱۶، ۱۳۹۲
پنجشنبه، شهریور ۱۴، ۱۳۹۲
یکشنبه، شهریور ۱۰، ۱۳۹۲
جمعه، شهریور ۰۸، ۱۳۹۲
دوشنبه، شهریور ۰۴، ۱۳۹۲
دوشنبه، مرداد ۱۴، ۱۳۹۲
,وزیر دادگستری دولت تدبیر و امید!!
ارسال شده توسط
بادبان
آخوند مصطفی پورمحمدی که
عمری است لباس میرغضب به تن دارد و عضو هیات مرگ بود و هزاران زندانی سیاسی به امضای
او در مرداد و شهریور 67 اعدام شدند بعنوان وزیر دادگستری ازطرف دولت تدبیر و امید! معرفی
شده است، آن هم در بیست و پنجمین سالگرد کشتار زندانیان سیاسی ! سر و صدای مطبوعات
هم از امید به دولت، حیله ای برای خر رنگ کنی و اغوا و اغفال افکار عمومی است و با انصاف سر
و کاری نیست! درایران اتفاقاتی می افتد که
نظایرش را درهیچیک از آثار طنز آمیز چخوف و گوگول و عزیز نسین نمی توانید پیدا
کنید ! بیهوده گفته اند که ما در زمینه طنز و هزل فقیر هستیم . اگرهمین طورکه حوادث
روزمره و تصمیمات مسئولین امر کشور در چاره سازی و مشکلات را بی هیچ دستکاری و جرح
و تعدیل بروی کاغذ بیاورید گنجینه عظیمی از طنزو هزل
بدست آیندگان خواهید سپرد! وقتی نو دولتان این
حکومت آخوند پورمحمدی را بعنوان وزیردادگستری به رخ خلق الله می کشند یعنی هیچ چیزی
عوض نشده و در برهمان پاشنه سابق می چرخد
شنبه، مرداد ۱۲، ۱۳۹۲
وقتی متولی احترام امامزاده را نگه نمی دارد !
ارسال شده توسط
بادبان
آقای آرش سیگارچی روزنامه نگار ایرانی مقیم آمریکا در وبلاگ
خود مقاله ای را منتشر کردند که در تیترآن آمده است : قسم «مجاهدین خلق» را باور کنیم یا دم خروس شان را؟ و درعنوان آن
نوشته است که مجاهدین مدتهاست سعی دارند فعالیت خود را معقول جلوه بدهند ، اما گاهی
عملکرد این گروه خیلی متناقض می شود و اشاره می کند به گزارش جدید نماینده ویژه
سازمان ملل در عراق یعنی مارتین کوبلر که ادعا کرده است که مجاهدین حقوق اعضایش را
درعراق نقض می کند و حالا آرش خان سیگارچی می گوید بیش از این برخی از رها شدگان از
اشرف بر نقض حقوق بشر از سوی مجاهدین تاکید داشتند ولی همواره مسئولین مجاهدین این
معترضین را به جمهوری اسلامی وصل می کردند. اما حالا که نماینده ویژه سازمان ملل
این ادعا را کرده نمی شود به سادگی از آن گذشت
آقای سیگارچی در ادامه مقاله
خود می نویسد وقتی آقای احمد شهید گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد ماموریت اش تائید
می شود در سایت مجاهدین انعکاس می یابد و یا وقتی که کمیسر عالی پناهندگان ملل حمله
به لیبرتی را در بیانیه ای محکوم می کند مجاهدین در سایتشان انعکاس می دهند. امٌا
گزارش مارتین کوبلر نماینده ویژه سازمان ملل در عراق را خیانتکارانه و او را عامل
رژیم می دانند و این طرز برخورد و معیار دوگانه را این خبرنگار مقیم آمریکا نمی
پسندد
جناب آقای سیگارچی دو عرض مختصر
به حاشیه این نوشته شما دارم ببین عزیزم در این دوره زمانه اگر حواست جمع نباشد خر
را با خور و مرده را با گور می خورند ، این را من نمی گویم بلکه سوابق و لواحق نشان
می دهد چطور می شود از آب گل آلود ماهی های چاق و چله گرفت شاید سن شما قد ندهد ولی
بگذاراز بازی های نغزروزگارازهمین گزارشگران ویژه ملل متحد برایت بنویسم در بهمن
1368 یعنی یک سال و اندی بعد از قتل عام زندانیان سیاسی درسال 67 نماینده ویژه
سازمان ملل متحد آقای رینالدو گالیندوپل برای بررسی وضعیت حقوق بشر وارد ایران شد و
بعد هم نتیجه گزارش خود را تسلیم کمسیون حقوق بشر و مجمع عمومی ملل متحد
کرد
در این گزارش گالیندوپل مدعی
شده بود که در پنج ماه اخیر در ایران هیچ اعدام علنی صورت نگرفته است در حالی که
خود رسانه های رژیم خبر از اعدام صدها تن در همان فاصله پنج ماه می دادند حتی خود
کارگزارن رژیم خودشان بارها نه فقط به نقض حقوق بشر اعتراف می کردند بلکه آن را
متکی به قوانین و مقرارت رسمی خودشان تبلیغ کرده می گفتند مجازات هایی که معمولاً
تحت عنوان تعزیر و بر اساس حکم دادگاه صورت می گیرد تماماً بر مبنای احکام و
مقرارات مهم موجود در سیستم قضایی اسلامی است
و وقتی مادران داغدیده برای
دادخواهی خون عزیزانشان به مقر ملل متحد و برای دیدن گالیندوپل می روند او در
گزارشش معترف می شود که شاهد گروه کثیری
از زنان در برابر مقر ملل متحد در تهران بوده که البته به زعم او بر علیه تروریسم
تظاهرات می کردند ادعای گزارشگر ویژه در مورد مضمون تظاهرات را می توان نتیجه شیر
پاک خوردگی و شرافت مترجم هیات هم دانست در پی این گزارش سران رژیم تبریکات نثار هم
می کردند و نقل نبات در دهان هم می گذاشتند ولی از شما چه پنهان این گزارش قانعمان
نکرد که هیچ حالمان را هم بهم زد این گزارش هر انسان شرافتمندی را به خشم می
آورد و دچار حیرت و ناباوری غیر قابل وصف می کرد
امٌا از آنجا که ظاهراً
گالیندوپل یک دروغ پرداز حرفه ای و هرجایی نبود بلکه حقوق دانی بود که برای خود
اعتباری بعنوان گزارشگر ملل متحد داشت سئوال این بود که چرا این آقای به ظاهر محترم
به گزارشگری دروغ پرداز و این چنین ناشی تبدیل شده بود ؟ و هدف از این دروغ پردازی
ها چی بود ؟ همه ویژگی های گالیندوپل و نیز تشکیلاتی که او از طرف آن برای بررسی
وضعیت حقوق بشر به ایران فرستاده شده بود وجود یک معامله کثیف را به عنوان تنها
دلیل منطقی این دروغ پردازی تائید می کرد. معامله به روی خون زندانیان اعدام شده و
رنج و شکنجه و اسارت یک ملت بود! یعنی در واقع خود متولی احترام امامزاده را نگه
نداشته بود! دکاندار حقوق بشری که حتی خود را از سیاست هم بدور می دانست و فقط
برای حقوق بشر دل می سوزاند بر سر سفر امثال لاجوردی جلاد نشسته بود و نانش را در
خونابه شکنجه شدگان اوین گوهر دشت تلیت می کرد
بله آرش خان پخت و پزها و بند و
بست های درون پرده و مواضعات و معاملاتی که زورمندان در خفا بر سر منایع و مصالح
ملت ها انجام می دهند چیز تازه ای نیست! البته در آستانه سفر هیات سازمان ملل همان
موقع همین بچه های مجاهدین و مبارزین کتاب های حاوی اطلاعات مربوط به انبوه به ناحق
اعدام شدگان، انبوه شکنجه شدگان، نشانی های بسیاری از شهدا، اسیران، مفقولان مقاومت
در ایران، به اضافه نام و نشانی و کروکی صدها زندان علنی و مخفی رژیم در تهران و
شهرستانهای ایران، محل و علائم گورهای دستجمعی شهدای مقاومت، شمارش انواع شکنجه، از
جمله شکنجه های اختراع شده توسط رژیم و لیست دقیقی از شکنجه گران رژیم، و مجموعه
بزرگی از گزارش های شکنجه شدگان از بند رسته و وابستگانشان و اشخاص دارای اطلاعات
خطاب به گزارشگر ویژه مکتبوب شده بود و طی ملاقات توضیحی تماماً در اختیار گزارشگر
ویژه گذاشته شده بود! اما انگار در خدعه و نیرنگ او نادره زمان و مادر شیطان شده
بود! بله این بازی های شیطان صفتانه که بر ضد یک مقاومت ساز می شود برای ما تازگی
ندارد
البته این آبروریزی برای سازمان
ملل عواقبی بدی داشت و بعداً زیر فشارافکار عمومی و افشاگری های گسترده، گالیندوپل
مجبور شد دوباره دیگر به ایران برود و گزارشات بعدی آن رنگ و بوی دیگری گرفت و در
نهایت در گزارشات بعدی گالیندوپل رژیم ایران را به نقض فاحش حقوق بشر متهم کرد. ولی
آنچه که می خواهم بگویم این است که اگر گزارشی از هر مقام و منصبی باشد اگر شعاعی
از حقیقت و واقعیت در آن منعکس نشود آن چه در این رهگذر رشته اند چله خواهد شد.
حالا درِ بی صاحب مارتین کوبلرنماینده
ملل متحد درعراق هم به روی همین پاشنه می چرخد و جناب گزارشگر ملل متحد سبیل نوری
مالکی را چرب و خر مراد خامنه ای را نعل می کند . بله بردار اگر حواست جمع نباشد
این ها خر را با خور و مرده را با گور می خورند
بگذریم از این که دکتر طاهر
بومدرا رئیس دفتر حقوق بشر سازمان ملل در عراق با مارتین کوبلر سر معامله او با
ایران با هم سرشاخ شدن و این انسان شریف از پست و مقام و منصب خود استعفاء داد و
نوشت و گفت گزارشات کوبلر دستکاری شده و سازمان ملل اگر می خواهد صداقت و اعتبارش
را احیاء کند باید کمیسیون تحقیق تشکیل دهد و کوبلر را بر کنار و بخاطر جنایت
او را محاکمه کند . امٌا واقعیت این است که کوبلر خودش مجاهدین را به اجبار وارد لیبرتی
کرده و در تیر رس رژیم قرار داده و اصلاً نگران کشته و مجروح شدن حمله های موشکی
رژیم به آنها نیست ولی دل نگران نقض حقوق بشر از طرف مسئولین مجاهدین در داخل کمپ
است! اجازه ورود به وکلا و حقوقدان ها و خبرنگاران بین المللی به کمپ لیبرتی نمی
دهد ولی نگران فزاینده برخوردهای توهین آمیز مسئولین مجاهدین در داخل کمپ است!
والبته هیچ قپحی برای عمل خویش نمی شناسد و بجز حجب و حیا دریدن هنری ندارد
سر صحبت را درز می گیرم حالا که بحث کوبلر شد یاد هموطن او گوبلز افتادم مثل گوبلز و دو تا شپش را میدانید؟ دو تا
شپش شرط می بندند که کدامیک زودتر از یک گوشه لب گوبلز به گوشه دیگر می رسند می
دانید کدام برنده شد؟ آنکه دور کله را دور زد این راه نزدیک تر بود یعنی که هر قدر
مغزش کوچک بود دهانش بزرگ بود و پر گویی می کرد
چهارشنبه، مرداد ۰۹، ۱۳۹۲
سهشنبه، مرداد ۰۸، ۱۳۹۲
چهارشنبه، تیر ۲۶، ۱۳۹۲
باید شخص مارتين کوبلر در مقابل دادگاه عدالت قرار بگيرد
ارسال شده توسط
بادبان
نماینده ویژه سازمان ملل در عراق مارتین کوبلر در کمال وقاحت و بی شرمی مجاهدین را به نقض حقوق بشر در کمپ لیبرتی متهم کرده است!!!
مگر سازمان ملل و ايالات متحده مسئول سلامتی و امنيت ساکنان نیستند؟! بجای این اظهارت مطبوع طبع و مقبول نظر رژیم، چرا مارتین کوبلر از دولت عراق تقاضای باز کردن درهای زندان ليبرتی بروی خبرنگاران و رسانه های بین المللی را نمی کند و به سازمانهای غيردولتی و ديگر سازمانهای انسان دوست اجازه ديدار و مشاهده وضعيت فلاکت بار بهداشتی، درمانی و معيشتی ساکنان را نمی دهد ؟! اگر مارتین کوبلر از تأمين امنيت آنها ناتوان بوده در اينصورت بايد سریع استعفاء می داد و آنها را در محل امنی قرار می داد، این که نمی شود کسانی که امورشان را به سازمان ملل متحد سپرده اند، این طور مورد تهاجم قرار بگیرند! حمله به آنها شرم آور است، باید شخص مارتين کوبلر در مقابل دادگاه عدالت قرار بگيرد و حسابرسی شود. بعد از سه حمله موشکی به کمپ ليبرتی در عراق که 10 کشته و بيش از 170تن زخمی در ميان ساکنان به جای گذاشت، تا کنون هيچ اقدام امنيتی برای حفاظت از جان و سلامت ساکنان صورت نپذيرفته است
حالا آقای کوبلر به صندلی راحت سازمان ملل یله داده و از نقض حقوق بشر از طرف مجاهدین حرف می زند؟! عیب آدمهایی مثل کوبلر این است که ترازوی سازمان ملل را بدست گرفتند و با اوزانی که به جنایتکاران تعلق دارد حقوق بشر را وزن می کنند ای کاش کمی هم انسانیت و حق و حقوق و انصاف و مروت را وزن می کرد ولی درد این است که فقط حرفهای نوری مالکی و آخوندهای جنایت پیشه را وزن می کند و ترازوی کوبلر فقط در برابر حق و حقوق حاکمان حساسیت دارد و آنجا که پای واقعیات اساسی و حقوق انسانی پناهندگان پیش می آید یکباره حساسیت خود را از دست می دهد، و دریغا که معانی و مفاهیمی مثل حقوق بشر در روزگار ما تجزیه پذیر شدند! نام هزیان هم نمی شود به این حرفهای کوبلر نهاد زیرا هذیان مهوع نیست و حال آنکه این حرفها هر شنونده ای را دچار تهوع می کند
چهارشنبه، تیر ۱۲، ۱۳۹۲
سهشنبه، تیر ۰۴، ۱۳۹۲
دوشنبه، خرداد ۲۷، ۱۳۹۲
دوشنبه، خرداد ۲۰، ۱۳۹۲
شنبه، خرداد ۱۸، ۱۳۹۲
دوشنبه، خرداد ۱۳، ۱۳۹۲
چهارشنبه، خرداد ۰۱، ۱۳۹۲
سهشنبه، اردیبهشت ۳۱، ۱۳۹۲
شنبه، اردیبهشت ۲۱، ۱۳۹۲
دوشنبه، اردیبهشت ۰۹، ۱۳۹۲
دوشنبه، فروردین ۲۶، ۱۳۹۲
انتخابات
ارسال شده توسط
بادبان
دو گدا در خیابانی نزدیک واتیکان کنار هم نشسته بودند. یکی صلیب گذاشته بود و دیگری الله...
مردم زیادی که از آنجا رد می شدند، به هر دو نگاه می کردند و فقط در کلاه
اونی که پشت صلیب نشسته بود پول میانداختند.
کشیشی از آنجا می گذشت، مدتی ایستاد و دید که مردم فقط به گدایی
که صلیب دارد پول می دهند و هیچ کس به گدای پشت الله چیزی نمی دهد. رفت جلو و گفت:
رفیق بیچاره من، متوجه نیستی؟ اینجا مرکز مذهب کاتولیک است.
پس مردم به تو که الله گذاشتی پول نمی دهند، به خصوص که درست
نشستی کنار یه گدای دیگری که صلیب دارد. در واقع از روی لجبازی
هم که باشد مردم به اون یکی پول میدهند نه تو.
گدای پشت الله بعد از شنیدن حرفهای کشیش رو کرد به گدای پشت
صلیب و گفت:
هی "اسدالله" نگاه کن کی اومده به ما بازاریابی یاد بده!!
نتیجه اخلاقی: مراقب باشید با لجبازی با یکی، سکه تان را در کلاه دیگری نیاندازید، یا رای تان را در صندوق دیگری نیاندازید! اینو گفتم که حواسمون برای انتخابات ریاست جمهوری که در پیش هست جمع باشه. از قدیم گفتن: سگ زرد برادر شغاله
برگرفته از ف. بوک دوستان
شنبه، فروردین ۲۴، ۱۳۹۲
ادامه نویسندگان برون مرزی رژیم
ارسال شده توسط
بادبان
چند ساعت از نوشتن پست قبلی در مورد نویسندگان برون مرزی رژیم و
انتشار آن در فیس بوک نگذشته بود که سر و کله خود نویسنده (آنتونلٌو ساکٌتی )
پیدا شد و آمد در صفحه فیس بوکم نوشت : که خیلی وقت بود که حرفهای بی ربط
مثل این مقاله بر علیه خودم ندیده بودم معلومه که حتی یک خط از کتابهایم را هم نخواندی
و نمی دانی کی هستم ؟ ... ادامه بده
حالا خوبه وبلاگ و
فیس بوک من به فارسی است و در آنها مطالب ایتالیایی به ندرت دیده می شود معلومه نه تنها
عوامل رژیم نوشته های ما را مانیتور و دنبال می کنند بلکه لابی های خارجی شان را هم آپ دیت
می کنند! خوشبختانه ما در عصر پارینه سنگی زندگی نمی
کنیم و سایتها و ویدئوها و مصاحبه ها و صفحه فیس بوک و تو
ئیتر و یوتیوب همین نویسنده برون مرزی رژیم به روی همگان
باز است من در نوشته ام به کانالهای و لینک های خود او استناد
کردم ! و در نهایت این کاربران هستند که می خوانند
و قضاوت می کنند ولی باید اعتراف کنم که کتابهای این بابا را هم نخواندم. ولی وقتی
تو ویدئو دیدیم در داخل سفارتخانه تروریستی آخوندها، کتاب هایش را تبلیغ می کنند
راستش حالم بهم خورد مخصوصاً فیلمبردار و گزارشگر آن حمید معصومی نژاد خبرنگار
معروف قاچاقچی اسلحه در رم آن را تهیه کرده بود و هنوز پرونده قاچاق اسلحه این
خبرنگار تو میلان باز است و در حبس خانگی تشریف دارد البته همان زمان منوچهر متکی
با وزیر امور خارجه وقت ایتالیا فراتینی توانستند دادستان میلان را متقائد کنند که
با وجود حبس خانگی این خبرنگار بتواند بیرون به کار خود ادامه دهد
موضوع بحث من، اصلاً
کتابهای منتشر شده او نیست بحث سر مصاحبه ها و نوشته های وبلاگها و ویدئوهای منتشر
شده او است . من قبل از نوشتن این مقاله تمام مصاحبه
های او را دیدم تمام ویدئوهای یوتیوب اش را مشاهده کردم تمام مطالب هر دو وبلاگ اش
را شخم زدم کار او شستن دستهای خون آلود آخوندهای جنایت
پیشه است کار او لابی گری برای یکی از بزرگترین دیکتاتور تاریخ ایران است وقتی می
نویسم سفارت تروریستی ایران در رم اصلاً مبالغه نمی کنم دو کیلومتر آنطرف همین
سفارت ایران (محله تستاچو رم) تروریستهای اعزامی این سفارتخانه با شلیک دو گلوله محمد حسین نقدی را
کشتند و در آخرین دادگاه رم قاضی این دادگاه حکومت ایران را در پشت این جنایت معرفی
کرد
میدانید چرا او را به قتل رساندن ؟ بخاطر این که او به اپوزیسیون ایران پیوسته
بود و به خاطر مردم از شغل و کار پر درآمد ( کاردار
سفارت) استعفا داده بود و نمی خواست شریک جرم این
آخوندها باشد همین سفارتی که کتابهای این آقا را تبلیغ می
کند و سایت رادیو IRIB هم که سایت رسمی صدا و سیمای جمهوری اسلامی در ایتالیا
است در حال حاضر لینک وبلاگ این آقا را تبلیغ می کند. ما این قدر ها هم پشت کوهی نیستیم که با چهار تا کتاب از نویسنده
خارجی در باره ایران آب از لب و لوچه مان آویزان بشه و جرم و جنایت آخوندها را
نبینیم البته بحث ما با این نویسنده به جاهای باریک کشید و برایم نوشت برو خجالت
بکش و به توهین و ناسزا گویی افتاد و پای مجاهدین را هم به میان کشید و شیمیایی
کردن مردم حلبچه و مزدوری صدام و....
من اگر چیزی در این
حال می نویسم عقیده و اندیشه خودم را بیان کرده ام، اصلاً چه ربطی به مجاهدین
داره ؟ البته ما گوشی دستمان است چون ایشان حقوق بگیر است او را به هر سازی
آخوندها می رقصانند و تخم هر نوع کینه ورزی و تکدر را در ذهن او می کارند
!! و با وجود اینکه او سالها پیش سابقه همکاری با عفو بین
الملل را هم داشت الان حتی جرئت نمی کند دو کلمه از نقض فاحش حقوق بشر در
وبلاگهایش بنویسد ! و البته بهتر از هر کس دیگری می داند
که ایران 58 بار بطور مستمر بخاطر نقض حقوق بشر از طرف
عفو بین الملل سازمان ملل محکوم شده است.
ایشان حتی از دم
زدن از آزادی بیان در جامعه ایران ابا ندارد! و در جواب خبرنگار که از سانسور و بگیر
و ببند ها در ایران سئوال می کند، می گوئید 55 روزنامه و
مجله در دکه های روزنامه فروشی ها در شهر تهران مشاهده کرده است! که در این ابعاد
حتی در کشورهای اروپایی هم دیده نمی شود! خلاصه این که یکی شکنجه میکند و دار
میزند و یکی هم در خارج تلاش میکند تا رژیم بیشتر دوام بیاورد و این رژیم پوسیده
را از مهلکه خطرات کنونی نجات دهد. به چه طریق ؟ با
سمینار و سخنرانی و مصاحبه و انتشارات مقالات و تشکل انجمنهای فرهنگی صنفی و غیر
صنفی و راه اندازی شبکه لابی که در واقع تلاش میکنند تا دستهای خونین را در دستکش
سفید پنهان کنند
پنجشنبه، فروردین ۱۵، ۱۳۹۲
نویسندگان برون مرزی رژیم
ارسال شده توسط
بادبان
مجریان سیاست آخوندی که خود از شیادان اصیل و آموزگاران فن شیادی هستند ، سالهاست که از رسانههای غربی بهره برداریهای عظیم میکنند در این نوشته نمونه و نحوه کار نقش بازان خارجی رژیم را تحت عنوان خبرنگار و نویسنده بازگو می کنم تا شاید در حد بسیار کمی دست این شرکای برده صفت باز گردد چون اگر به نحوه کار لابیهای خارجی رژیم تا اندازهای آگاه شویم و دیگران را آگاه نمائیم بیشک حوزه عمل آنان محدود میشود
این
عوامل خارجی رژیم خط و اهداف آخوندها را به منظور تاثیرگذاری و اعمال نفوذ در
رسانههای غربی، بطور مذبوحانه به پیش میبرند و برای مقابله با تحریم ها و حمایت
از برنامه هسته ای ایران نیز فعالیت ویژه دارند حرف رژیم هم برای اجیر کردن و لابی گری و استخدام
خبرنگار خارجی بسیار ساده است در یک گپ دوستانه باب مباحثه و معامله را باز می کنند
و میگویند: ببینید رسانههای
شما در غرب از ما چهره شیطانی ساختند .
امپریالیسم آمریکا و صهیونیسم اجازه نمیدهند اخبار و رویدادها و تحولات
کشور ما ایران بطور واقعی در افکار عمومی انعکاس بیابد. ما را تروریست و آدم کش معرفی میکنند زنان ما را فقط
در چادر میبینند در حالی که زنان ما در دانشگاهها بیش از مردان حضور دارند و در
ادارات و مؤسسات مختلف اشتغال دارند، فعالیت در میادین ورزشی دارند و میتوانید
بیائید و با چشم خودتان ببینید و به این صورت و از جیب مردم رنجدیده ایران برایشان
مسافرت پر درآمد و کم خرج به ایران و هتل و دید و بازدید را فراهم
میکنند
و
در نهایت رژیم میگوید شما خبرنگارید بیائید برای ما کار کنید و فرهنگ و هنر و
اخبار و رویدادهای ما را در رسانههای غرب انعکاس دهید. نمونه برایتان میآورم تا فهم آن آسانتر گردد چند سال
پیش وبلاگنویسی به نام آنتونلٌو ساکٌتی که هر از گاهی با عفو بین الملل هم همکاری داشت تو تسبیح آخوندها میافتد و
برای خود جایی تو این دم و دستگاه دست و پا میکند الان همبن وبلاگنویس بی نام و
نشان 4 جلد کتاب در ایتالیا به
رشته تحریر درآورده است و نه بر حسب اتفاق ! هر چهار جلد کتاب او در باره ایران نوشته شده و سفارت رژیم در رم هم این کتابها را به گردشگران ایتالیایی که عازم ایران هستند اهداء میکند او در تمام
شبکههای اجتمایی در اینترنت فعالیت گسترده ای دارد و دو سایت اینترنتی به
نامهای«ایل کازٌتو و دیروز» که به زبان ایتالیایی و
مربوط به ایران است را به عهده دارد
مرتب به ایران سفر میکند و به گفته خودش با محمود احمدی نژاد نیز
ملاقات داشته و آخرین باری که به ایران سفر کرده مربوط به سمیناری است که در باره
هالیود و فیلم آرگو در تهران برگزار شد و ایشان هم جزوه مهمانان این سمینار
بودند. در جشنواره فجر هم حضور
مییابد و در بازگشت به ایتالیا جواد شمقدری را هم بعنوان سوغات با خود به ایتالیا
میآورد تا از درخشش سینمای ایران در عرصه بینالمللی و از آزادی بیان در سینمای
ایران صحبت بکند. او را برای مصاحبه به رادیو رادیکال ایتالیا میبرد .
واضح است وقتی این آقا از جیب مردم ایران 4 تا کتاب راجع به ایران مینویسد چند بار به ایران
تشریف میبرد بخواهی نخواهی تو ایتالیا میشود ایران شناس و یا کارشناس مسائل ایران
و در هر رسانه و یا برنامه تلویزیونی که راجع به ایران حرف میزنند این آقا نقالی
می کند و میشود نقل و نبات مجالس و محافل فرهنگی و ارتباط جمعی، از تحریم ها و
فشار بر مردم و تهدید جنگ حرف میزند از برنامه بااصطلاح صلح آمیز هسته ای ایران
حرف میزند و در این مورد فیلم مستند به زبان ایتالیایی میسازد و به تبلیغ رژیم
میپردازد. اگر این نویسنده و خبرنگار با این سرسختی از دستگاه آخوندها دفاع میکند
از این رو است که خود از این دستگاه بهره میگیرد
از
ترورهای دانشمندان هسته ای و از شکوفایی دوران خاتمی با آب و تاب تعریف می کند و
از جنگ 8 ساله و مظلومیت ایران و
از دیالوگ با آخوندها و برون رفت از ایزولاسیون حرف میزند سرتان را درد نیاورم
دقیقاً همان حرفهای شبکه لابی رژیم در خارج از کشور را تکرار و انعکاس میدهد ویدئو
های بسیار زیادی از معرفی کتابهایش و مصاحبههای مطبوعاتی از جشنهای سفارتخانه
گرفته تا شرکت در برنامههای تلویزیونی و برنامههای هنری و فرهنگی در صفحه یوتیوب
او موجود است
آنتونلٌو ساکٌتی فقط یک نمونه از دستگاه شبکه لابی رژیم در خارج از کشور
است که با سرمایهگذاری گستره رژیم و برای تأثیر گذاری و نفوذ رسانه ای کار و
فعالیت می کند هر کسی هر اندازه که در برابر گردش این دستگاه خود را به کوری و کری
بزند باز کافی است نظری به نتیجه و انعکاس این فعالیتها بیاندازد تا ببیند که بهره
بردار از همه این دستگاه، آخوندها و شرکای غربی آنها هستند. در واقع این آقایان یک بنگاه گول زنی میان آخوندها و
جامعه جهانی باز کردند و آخوندها
با فراست خاص از این نویسندگان و خبرنگاران دست ساز خارجی خود بهره برداری میکنند
و با کمک این لابی ها و در پناه آنها خر خود را به مقصود می
رسانند
عکس دست جمعی مربوط به سمینار هالیوود
عکس دست جمعی مربوط به سمینار هالیوود
دوشنبه، اسفند ۲۸، ۱۳۹۱
پنجشنبه، اسفند ۱۷، ۱۳۹۱
سهشنبه، اسفند ۱۵، ۱۳۹۱
سهشنبه، بهمن ۲۴، ۱۳۹۱
دوشنبه، بهمن ۲۳، ۱۳۹۱
حمله موشکی از پیش طراحی شده به کمپ لیبرتی نشان وحشت رژیم آخوندی
ارسال شده توسط
بادبان
برگرفته از فیس بوک گل کو
حدود یک ماه و نیم پیش یک نت دیگر نوشته بودم در باره حملات بی سابقه و اتهامات رذیلانه به مجاهدین و هواداران و رهبران آنها. این حملات بسیار عجیب بود. یک هو خانم اختر قاسمی وآقای سربی و خانم شبنم اسداللهی در صف مقدم اتهام زدن به مجاهدین قرار گرفتند و شدند یار غار انجمن نجات جمهوری اسلامی و کسانی مثل بتول سلطانی و جناب خدابنده و آن سینگلتون. در آن نت نوشتم که این پاتکی است به مناسبت شکست های پی در پی جمهوری اسلامی درعرصه بین المللی . اما آنچه که آنوقت بهش فکر نکرده بودم این بود که این طور حملات احتمالا پیش در آمد یک انتقام جویی وحشت آور و زمینه نوشیدن جام زهر مذاکره باامریکا باشد.
در این یک ماه و نیم گذشته جناب جان کری که کسی مثل گلی عامری از نایاک را در لیست مشاوران خود دارد و در کمپین انتخابات ریاست جمهوری هشت سال پیش خود یک قلم سیصد هزار دلار از رفسنجانی قبول کرده بود به مقام عظمای وزارت امور خارجه رسید. رژیم میدانست که اوباما با ضعفی که در وزارت امورخارجه دارد و با نفوذ نایاک و سایر لابی های چمهوری اسلامی لاجرم یک بار دیگر دعوت به مذاکره خواهد داد. هر بار که بین ایران و امریکا مذاکره ای در گرفته البته که شرط اول از بین بردن مجاهدین بوده است. این بار هم مستثنی نبود.
به کمپ لیبرتی 36 موشک شلیک شد . ماکزیمم برد هر کدام 9 کیلومتر است. یعنی این موشک ها از فاصله بسیار نزدیک شلیک شده اند. جطور ممکن است که 36 گلوله موشک از 9 کیلومتری آنهم در دل یک پادگان نظامی شلیک شود و کسی خبردار نشود؟ جالب است که کسانی که موشکها را شلیک کرده اند محل ژنراتور برق و کلینیک را هم میدانسته اند و آنها را هم مورد اصابت قرار داده اند.. بعد از حمله هم به جای اینکه مجروحین به بیمارستان منتقل شوند نیروهای ضد شورش مالکی وارد کمپ شده اند. این ها هم کار حزب الله عراق بود؟ حمله های قبلی که در آنها 50 نفر مجاهد کشته شدند را هم حزب الله عراق طراحی کرده بود؟
به هر جهت نقشه این حمله از همان وقت که خانم های قاسمی و اسداللهی و آقای سربی و دیگر دوستان غیبی جمهوری اسلامی روی نامبارک خود را عیان کردند طراحی شده بود.اینها پیش درآمد و هدایای جناب باراک حسین اوباما و جان کری به خامته ای و مالکی و احمدی نژاد است. دو تا بیانیه میدهند و خیال میکنند دامنشان پاک شده است.
به این شواهد این ها را هم اضافه کنید که حمله درست روز قبل از 22 بهمن صورت گرفت و همان روز هم ایران اعلام کرد که حاضر است نیروگاههای اتمی اش را به غرب نشان دهد و احمدی نژاد هم برای مذاکره اعلام آمادگی کرد.
از قرار معلوم باراک اوباما میخواهد از راهی برود که ژاک شیراک قبلا طی کرده است. اما این اولین بار نیست که امریکا بر علیه مردم ایران کودتا میکند و آخرین بار هم نخواهد بود. نیرویی که با دست های خالی و در بنگال های لخت و بدون امکانات هم لرزه بر اندام جمهوری اسلامی می اندازد بی یقین حق این ملت را از حلقوم اشغالگران این سرزمین و همه حامیان ریز و درشتش در خواهد آورد.
حدود یک ماه و نیم پیش یک نت دیگر نوشته بودم در باره حملات بی سابقه و اتهامات رذیلانه به مجاهدین و هواداران و رهبران آنها. این حملات بسیار عجیب بود. یک هو خانم اختر قاسمی وآقای سربی و خانم شبنم اسداللهی در صف مقدم اتهام زدن به مجاهدین قرار گرفتند و شدند یار غار انجمن نجات جمهوری اسلامی و کسانی مثل بتول سلطانی و جناب خدابنده و آن سینگلتون. در آن نت نوشتم که این پاتکی است به مناسبت شکست های پی در پی جمهوری اسلامی درعرصه بین المللی . اما آنچه که آنوقت بهش فکر نکرده بودم این بود که این طور حملات احتمالا پیش در آمد یک انتقام جویی وحشت آور و زمینه نوشیدن جام زهر مذاکره باامریکا باشد.
در این یک ماه و نیم گذشته جناب جان کری که کسی مثل گلی عامری از نایاک را در لیست مشاوران خود دارد و در کمپین انتخابات ریاست جمهوری هشت سال پیش خود یک قلم سیصد هزار دلار از رفسنجانی قبول کرده بود به مقام عظمای وزارت امور خارجه رسید. رژیم میدانست که اوباما با ضعفی که در وزارت امورخارجه دارد و با نفوذ نایاک و سایر لابی های چمهوری اسلامی لاجرم یک بار دیگر دعوت به مذاکره خواهد داد. هر بار که بین ایران و امریکا مذاکره ای در گرفته البته که شرط اول از بین بردن مجاهدین بوده است. این بار هم مستثنی نبود.
به کمپ لیبرتی 36 موشک شلیک شد . ماکزیمم برد هر کدام 9 کیلومتر است. یعنی این موشک ها از فاصله بسیار نزدیک شلیک شده اند. جطور ممکن است که 36 گلوله موشک از 9 کیلومتری آنهم در دل یک پادگان نظامی شلیک شود و کسی خبردار نشود؟ جالب است که کسانی که موشکها را شلیک کرده اند محل ژنراتور برق و کلینیک را هم میدانسته اند و آنها را هم مورد اصابت قرار داده اند.. بعد از حمله هم به جای اینکه مجروحین به بیمارستان منتقل شوند نیروهای ضد شورش مالکی وارد کمپ شده اند. این ها هم کار حزب الله عراق بود؟ حمله های قبلی که در آنها 50 نفر مجاهد کشته شدند را هم حزب الله عراق طراحی کرده بود؟
به هر جهت نقشه این حمله از همان وقت که خانم های قاسمی و اسداللهی و آقای سربی و دیگر دوستان غیبی جمهوری اسلامی روی نامبارک خود را عیان کردند طراحی شده بود.اینها پیش درآمد و هدایای جناب باراک حسین اوباما و جان کری به خامته ای و مالکی و احمدی نژاد است. دو تا بیانیه میدهند و خیال میکنند دامنشان پاک شده است.
به این شواهد این ها را هم اضافه کنید که حمله درست روز قبل از 22 بهمن صورت گرفت و همان روز هم ایران اعلام کرد که حاضر است نیروگاههای اتمی اش را به غرب نشان دهد و احمدی نژاد هم برای مذاکره اعلام آمادگی کرد.
از قرار معلوم باراک اوباما میخواهد از راهی برود که ژاک شیراک قبلا طی کرده است. اما این اولین بار نیست که امریکا بر علیه مردم ایران کودتا میکند و آخرین بار هم نخواهد بود. نیرویی که با دست های خالی و در بنگال های لخت و بدون امکانات هم لرزه بر اندام جمهوری اسلامی می اندازد بی یقین حق این ملت را از حلقوم اشغالگران این سرزمین و همه حامیان ریز و درشتش در خواهد آورد.
دوشنبه، بهمن ۱۶، ۱۳۹۱
یکشنبه، بهمن ۱۵، ۱۳۹۱
جمعه، دی ۱۵، ۱۳۹۱
گزارش پنتاگون دربارۀ وزارت اطلاعات رژيم ايران
ارسال شده توسط
بادبان
وزارت دفاع آمریکا،
پنتاگون، گزارشی در خصوص جزئیات فعالیت وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران تهیه کرده که ماه
گذشته توسط بخش پژوهش های فدرال کتابخانۀ
کنگرۀ آمریکا منتشر شده است
بنا براين گزارش ۶۴ صفحه
اي جنگ رواني عليه سازمان مجاهدين خلق
ايران از اصلي ترين وظايف اين ارگان رژيم
ملايان بعد از جنگ خليج فارس در سال ۱۹۹۱
بوده است.
البته
فکر نکنید پنتاگون یک شبه خواب نما شده و کشف کرده که مسعود خدابنده عنصر اطلاعاتی رژیم است ! این گزارش برای ما که اخبار و تحولات سیاسی
ایران را پی گیری می کنیم چیز جدیدی نبود
و سالهاست در باره این خرمهره وزارت
اطلاعات مطلب نوشته و خوانده
بودیم همین مزدور خدابنده و همسر
انگلیسی او سالهاست که ممنوع الورود به
آمریکا هستند و یک بار از طرف تریتا پارسی
برای سخنرانی در کنگره آمریکا دعوت شده
بودند و کلی هم رژیم برای سخنرانیاش در
کنگره آمریکا حساب باز کرده و تبلیغ کرده
بود امٌا مقامات آمریکایی مانع ورود آنها
شدند و رژیم بور شد و برای توجیه در
رسانههای حکومتی نوشتند بخاطر مشکلات
تکنیکی و ویزایی خدابنده در کنگره شرکت
نداشت در حالی که هم خدابنده و هم زنش هر
دو تابعیت انگلیس را دارند و اصلاً به
ویزا احتیاجی نداشتند!
اين گزارش تصريح ميکند که «رژيم اعضاي سابق مجاهدين خلق ايران را در اروپا جذب نموده و از آنها براي راه اندازي کمپين ترويج اطلاعات دروغ عليه آنها استفاده ميکند. گزارش مشخصا نمونه مسعود خدابنده و همسر انگليسي او ان سينگلتون را بعنوان نفرات وزارت اطلاعات تشريح نموده است.
اين گزارش تصريح ميکند که «رژيم اعضاي سابق مجاهدين خلق ايران را در اروپا جذب نموده و از آنها براي راه اندازي کمپين ترويج اطلاعات دروغ عليه آنها استفاده ميکند. گزارش مشخصا نمونه مسعود خدابنده و همسر انگليسي او ان سينگلتون را بعنوان نفرات وزارت اطلاعات تشريح نموده است.
آقاي حسن داعي
نويسنده و محقق مقيم آمريکا نيز که در
سالهاي اخير يک کارزار گسترده افشاگرانه
حقوقي را در اين کشور بر عليه لابيهاي
رژيم ايران شروع کرده است، طي يک مطلبي
که در سايت «فروم ايرانيان
در آمريکا» به رشته تحرير
درآورده بود با انتشار
مدارک مستدلي که در جريان دادگاه بر عليه
«سازمان ناياک» و
مسئول آن تريتا پارسی در دست
داشت به رابطه بين تريتا پارسي و
مسعود خدابنده و زن وي «آن
سينگلتون» پرداخته و
مدارکي دال بر پرداخت پول از سوي تريتا
پارسي به آن سينگلتون را قبلاً
منتشر کرده بود
این فتوکپی چک پرداختی پول توسط تریتا پارسی به آن سینگلتون است.
همکاري و همگامي اين
فرد و همسرش با ارگانهاي مختلف رژيم ايران
از جمله تلويزيون انگليسي زبان رژيم ايران
بنام «پرس.تي.وي»
و گزارشها کذب
او را در بی بی سی فارسی بعنوان
مشاور نوری مالکی در یوتیوب
می توانید مشاهده کنید و
جالب است که بدانید سالها پیش هم
دیده بان حقوق بشر وقتی
آن گزارش سرتا پا دروغ گری سیک را
که ادعای شکنجه در اشرف را
منتشر کرد با همکاری همین خرمهره
وزارت اطلاعات یعنی مسعود خدابنده تهیه
و تدوین شده بود
مسعود
خدابنده هماکنون مسئول سایت ایران
اینترلینک است و خط وزارت اطلاعات را از
طریق این سایت به پیش میبرد