Recent Posts

شنبه، بهمن ۰۹، ۱۳۸۹

این روزها تو ایران ما مرگ انسانیت را به نظاره نشسته‌ایم

این روزها تو ایران ما مرگ انسانیت را به نظاره نشسته‌ایم و تو این سرزمین نجیب یکی یکی بچه‌ها را به چوبه اعدام می‌سپارند . چه بیهوده انسان را در دادگاه‌ها محکوم می‌کنند! چه عبث انسان را با چوبه‌داری و طناب لغزانی انکار می‌کنند ! انسان را به جرم دلیرانه زیستن محکوم می‌کنند ! چیزی جز آه بر زبانم نیست




نعره کن ای سرزمین جان سپردن
نعره کن
این همه جوخه، این همه دار
این همه مرگ
این همه عاشق خفته در خون
شب یاران، شب زندان
شب اعدام رفیقان گل و نور و صدا





فریادی برخاست
به وقت اعدام
پشت دیوارها
ساعت ایستاد




به پای چوبه اعدام می‌بردند تو را
در این سحرگه غمگین و سرد بارانی
سپیده مرگ تو باور نمی‌کند هنوز
تو سربلند سرود نبرد می‌خوانی








اعدام
حکم او این است
سزای راستین مردی
که آزادی شعارش باد
به حق باید چنین باشد







دخترم
در من حلول مکن
من قبرستان نطفه‌های اعدامی هستم

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

0 نظرات: